دومین عاشقانه آرام...

نخستین عاشقانه با تو...

سلام عزیز مامان.   نمیدونی چقدر هیجان زده ام.بالاخره تصمیم خودمو گرفتم.آآره گلم من میخوام علاوه بر خواهر یا برادر بزرگترت تورو هم داشته باشم.میخوام خدای مهربون دوتا فرشته ناز بهم هدیه کنه.میخوام خدا جون فرصت و شانس مادری تورو هم بهم بده.. عزیز دلم نمیدونم دختری یا پسر اما من این وبلاگو برات میسازم تا توش برات از همه چی بنویسم.از همین حالا که نیستی تا بعدها که میای.از بزرگ شدنت و خلاصه از همه چی. تا روزی که بتونی خودت وبلاگتو مدیریت کنی.اینجا دفترچه خاطرات توه. پس بدون که خیلی با ارزشه.برای برادر یا خواهر بزرگترت که اون هم فعلا نیومده تقریبا ٨،٩ ماه پیش این دفترچه خاطراتو ساختم اما از اونجایی که من هیچ فرقی بین شما دوتا دسته گلم ...
14 اسفند 1390